بسم الله الرحمن الرحیم
لکه های سیاه توی مغرم رژه می روند، یک، دو، سه، چهار. یک، دو، سه، چهار. خیال کنم راست راستی یک چیزیم هست. این همه تصویرهای پراکنده چرا؟
بی خیال آب ونان وپول شارژ، بی خیال غصه های تکراری لباسی که برای دومین عروسی بپوشند یا نه، انگاریک خبرهای دیگریست. این جا سر عدالت، امنیت، آزادی وعشق دعواست.آری، یک خبرهاییست.
هرکس گلیم خودش را ازآب بکشد بیرون هنرکرده، شاید آن پسرک 18 ساله که روز دوم فروردین، 1ساعت کنارخیابان ماند تا ازخون ریزی مرد، گلیم کسی نبود.
برای همین است که الان، تمام بچه مسلمان های نه اسمی دنیا دارند فریاد می زنند "هلند را تحریم کنید" ومن گلویم را برای پرسپولیس پاره می کنم. آن هم نه پرسپولیسی که همین امسال، وقتی برای دومین باردیدمش، 3ساعت تمام محسورشدم ومغرور.
حتی نتوانسته ام بفهمم توی آن فیلم 7.8 دقیقه ای چه خبربوده است، هرچند، آن قدرآدم عاقل به موهن بودنش رای داده اند که ...
"مرگ براسرائیل"، اگرازهمه ی مردم دنیا هم بپرسند، اکثریت با همین تفکراست، که چه؟ من تا 2 نصفه شب، توی گوگل عکس ماشین دوست داشتنیم را سرچ می کنم و وقت ندارم درطرح حمله ی کلیپی به آن سایت موهن ومبتذل شرکت کنم. چقدرهم به خودم می بالم که به جای بنز، دنبال مرسده نیستم!
راست می رویم ومی آییم. یادمان رفته که نردبان پله پله. فقط حواسمان باشد، اگر امتی غیرتش را فروخت... حتی یک بچه مسلمان،،، یک نگاهی به بعضی وبلاگ ها بینداز.
به قول آن برادرفهمیده ام که نفهمیدمش، اگرهمان روز، حکم الهی درمورد رشدی اجرا می شد...